[ و در دعا هنگام باران خواستن گفت : ] خدایا ما را سیراب ساز به ابرهاى رام به فرمان ، نه ابرهاى سرکش خروشان [ و این از گفتار فصیح عجیب است ، چه او ابرهاى با رعد و برق همراه با بادها و آذرخشها را به شتران سرسخت همانند فرموده است ، که بار از پشت بیفکنند و در سوارى دادن سرکشى کنند ، و ابرهاى تهى از رعد و برق ترسناک را به شتران رام تشبیه کرده است که شیرشان را به آرامى مى‏دوشند و به آسانى بر پشتشان نشینند . ] [نهج البلاغه]

Adamak

 
 
وقتی تو نیستی(شنبه 87 آذر 9 ساعت 2:49 صبح )

چه فرق می کند که کدام زنگ به خانه شما می رسد؟
دری را که تو باز نمی کنی
بگذار تا ابد بسته بماند!
بگذار مثل این درخت پشت در بمانم
تا گنجشگ هایی را که به آسمان سپردی
دربدنم پناه دهم
 فردا که بیایی
از دست هایی که جا گذاشته ای
سایه بانی ساخته ام
بگذار کنار گلدان ها و مثل خنده هایت
شیرین برایشان گریه کنم
نه ! مهربان
اشک عاشق شورنیست
 گل هایتان خشک نمی شود
می بینی! تونیستی و
دوباره به شعر پناه برده ام
کاش پایم می شکست و به این خانه نمی رسید
که اینگونه دلم بشکند
نامت کلید در بود
اما
حیاط خانه پر از پاییز
تو آنقدر در حیاط نیستی
که هیچ چیز حواسم را پرت نمی کند
حتی این دخترک زیبا !
وقتی که حرف های مانده ات بر لبهایش را
به دست های من می سِپُرَد
حرف هایت را به کدام لب سپردی
و مرا به کدام دست
که هیچ آرزویی در دلم نیست
چه فرق می کند که چه کسی در را باز می کند؟!
وقتی که تو نیستی!
بگذار تمام کلید ها گم شوند
و تمام زنگ ها خراب

 

 

 




 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 0  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 1963  بازدید


» موسیقی وبلاگ ? «
» اشتراک در خبرنامه «